نقد و بررسی کامل فیلم ماتریکس The Matrix
ماتریکس دو نگاه بسیار پررنگ است و پاردایم فکری فیلم را میسازد؛ مسیحیت ناستیک و بودیسم. مسیحیت ناستیک شاخهای عرفانی و باطنگرا از مسیحیت است که کتابهای مقدس خاص خود را داراست. مثلا انجیلهایی از توماس در این مکتب ارزش دینی دارد که در شاخههای دیگر مسیحی، به آن وقعی نمینهند. اصطلاحا کتابهای این فرقه جزو کتاب های آپوکریفایی به شمار میروند.
در ناستیسیزم مسیحی، خالق اصلی جهان سوفیا نام دارد. او موجودات کامل زیادی را آفریده است. اما در بین مخلوقات وی، موجود ناقصی نیز وجود دارد. او یالدابائوث (Yaldabaoth) است. یالدابائوث به علت خلقت ناشیانۀ خود، وجودی ناقص دارد. یالدابائوث نیز چون ناقص بود خود را تنها خدای جهان دید و از سوفیا، خدای مؤنث اصلی که خالق یالدابائوث هم بود غافل شد. جالب توجه است که یالدابائوث، خالق انسانها و زمین است و به عقیدۀ ناستیکها، وی همان خدای عهد عتیق است! یعنی ادعای یگانگی خدای عهد عتیق را ناشی از نقص وی در فهم مخلوق بودن خودش میدانند.
البته یالدابائوث هنگام خلق انسانها از روح سوفیا نیز درون آنها دمید و باعث شد علیرغم مادی بودن انسانها، وجودشان خدایی شود. دقت شود که کتاب های ناستیسیزم مسیحی، علاوه بر بخشهایی از متن که افتاده و الآن با متون ساختگی جای آن را پر میکنند، از تحریف نیز در امان نمانده است. لذا اعتقادات اسطورهای و تخیلی زیادی در این آیین پیدا میشود.
در بین ناستیکها، رستگاری در یافتن بینش صحیح و رسیدن به آگاهی (Gnosis) است. شخص ناکامل نیز کسی است که در غفلت زندگی کرده و نوعی خواب و رؤیا را تجربه میکند. همچنین یالدابائوث فرشتگانی را خلق کرده است که آرکون (Archon) نام دارند. این فرشتگان به هوشمندی انسانها حسودی کرده و انسان ناستیک باید در سیر خود از این فرشتگان رد شوند.
تطبیق عقاید ناستیسیزم بر ماتریکس
در ادامه نقد فیلم ماتریکس باید گفت در ماتریکس، اقتباسهای زیادی از مسیحیت ناستیک شده است. علاوه بر منجی بودن نئو که به آن خواهیم رسید، آرشیتکت خالق ماتریکس است. یعنی آرشیتکت خالق ماتریکس و ماشینها خالق آرشیتکت و اساس ماتریکس هستند. دقیقا مثل یالدابائوث که خودش مخلوق بود اما در اسطورۀ مسیحیت ناستیک، زمین و انسانها را آفرید.
همچنین اِیجنتها در ماتریکس، شباهت زیادی به آرکونها دارند؛ اِیجنتها همچون آرکونها در مقابل راه تمام کسانی که میخواهند از ماتریکس خارج شوند، قرار میگیرند. رقابت بین نئو و ایجنت اسمیت هم که کاملا بیانگر خصومت شخصی وی با نئو است، میتواند ریشه در همان حسادت آرکونها به انسان داشته باشد.
شخصیت ایجنت اسمیت شباهت زیادی به شیطان دارد. وی در ابتدا سردستۀ محافظان ماتریکس و از فرشتگان آرکون است. اما در قسمتهای بعدی، شاهد حضور اسمیت اما در قالب شخصی هرجومرجطلب هستیم. اسمیت دیگر از محافظان نیست و به خاطر تنزیل درجه و مرگش میخواهد از نئو انتقام بگیرد. شبیه به ابلیس لعین که در نگاه خود، به دلیل انسان از بین فرشتگان رانده شد؛ هر چند واقعیت به عمل زشت و عدم تبعیت خودش باز میگردد و خباثت وی ربطی به انسانها ندارد.
اصل و اساس ماتریکس نیز دقیقا بر اساس شعار ناستیکها ایجاد شده است. از ابتدای فیلم که مورفیوس، ماتریکس را زندانی برای ذهن میخواند تا زمان نوزایی نئو، تمام دیالوگها بر این اساس است که عدهای در خواب غفلتِ ماتریکس بوده و باید از این خواب بیدار شوند. همچون مسیحیت ناستیک که هدف اصلی خود را بیداری و رسیدن به آگاهی (Gnosis) بیان میکند.
:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0